محمد هاشمی در گفتگو با نماینده پیش بینی اش از مذاکرات هسته ای را اینگون بیان کرد: بر اساس خبرهایی که رسانه ای شده است به نظر می آید در این مرحله، مذاکرات باید به نتیجه برسد. با اظهاراتی که آمریکایی ها، روس ها و برخی تحلیلگران داشتند گفته شده که در این بازه زمانی به نتجه می رسند. البته پیش بینی قطعی مشکل است ولی بر اساس ظواهر باید به نتیجه برسند.
وی ضمن اشاره به دو نگاه و تحلیل در این مسئله اظهار داشت: یک نگاه به مسائل داخلی ایران و آمریکا و تا حدودی در اروپا می پردازد و نگاه دوم نگاه منطقه ای و بین المللی است. در حال حاضر در داخل کشور تمام توجهات و صحبت ها در خصوص این توافق عمدتاً حول موارد فنی و نگاهها به سمت مسائل داخلی است. چه کسانی که موافق و چه کسانی که مخالف این توافق هستند نگاهشان بر آثاری است که این توافقنامه می تواند در داخل کشور داشته باشد. اما گروهی از تحلیل گران منطقه ای و بین المللی نگاهی فراتر از نگاه داخلی چه در آمریکا و چه در ایران دارند. آنها بیشتر نگاهشان به منطقه به خصوص خاورمیانه و تغییر سیاست ها و استراتژی های خارجی آمریکا در خاورمیانه است و آثاری که می تواند توافقنامه به لحاظ بین المللی و منطقه ای داشته باشد را بیشتر مورد ارزیابی قرار می دهند.
** توافقنامه هسته ای تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران و امریکا محسوب می شود
هاشمی که خود به نگاهی منطقه ای قائل بود، افزود: به تعبیر من این توافق نامه علاوه بر آثاری که در داخل ایران و آمریکا دارد و تغییر رویکرد سیاست خارجی دو کشور محسوب می شود، مقدمه و آغازی برای پایان دادن به افراط گری ها و وضعیت بحرانی منطقه محسوب می شود. البته ممکن است تمام آثار داخلی آنهم مثبت نباشد زیرا اینجا بحث برد - برد است و نباید یک طرف ببازد و یک طرف ببرد بنابراین باید طرفین احساس کنند که برد-برد است و به تدریج ان شاءالله مشکلاتی که از این ناحیه در طول سالیان طولانی میان تمدن ها به وجود آمده است، از این طریق حل شود. البته مستندات در این زمینه بسیار زیاد است اما به طور خلاصه می توان گفت که تحلیلگران امیدوار هستند که قرارداد و یا تفاهم نامه که میان ۱+۵ و ایران انجام شود آغازی برای پایان جنگهای درون تمدنی و جنگهای خاورمیانه باشد.
** امیدوارم توافقنامه هسته ای آغازی بر پایان جنگ های درون و میان تمدنی باشد
رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با تأکید بر اینکه امام هدف انقلاب را در بعد سیاست خارجی وحدت کشورهای اسلامی و مسلمانان قرار دادند و روی این مسئله خیلی تأکید داشتند و همچنین ضمن اشاره به حرکتهای تروریستی و افراط گرایی درون کشورهای اسلامی که باعث تفرقه، نزاع و برادر کشی شده است، اظهار داشت: تحلیل و برداشت من نسبت به توافقنامه ای که قرار است میان ایران و ۵+۱ امضا شود، اینست که امیدوارم این نتایجی که اشاره شد از پس از امضای توافقنامه شروع شود و در طول زمان معقولی این مسائل حل شود و در حقیقت این توافقنامه آغازی بر پایان جنگ های درون تمدنی و میان تمدن ها باشد. تحلیل و تفسیرهای بین المللی بیشتر بر این مبناست که این وضعیتی که امروز در خاورمیانه و یا در برخی دیگر کشورهای اسلامی و حتی اروپایی وجود دارد، به بحث جنگ تمدن ها و جنگهای درون تمدنی باز میگردد به عنوان مثال در کشورهای اسلامی در حال حاضر جنگ درون تمدنی داریم. به این معنا که شاهد هستیم که تندروهایی در داخل مذاهب مختلف اسلامی امروز به نام هایی چون داعش، طالبان و ... هر روز دسته جات افراطی برای خود می سازند و به جان هم می افتند و در حقیقت در منطقه و در درون کشورهای اسلامی به نوعی برادر کشی به راه افتاده است که به تخریب اموال کشورهای اسلامی منجر گشته است. به عنوان مثال جنگی که عربستان علیه یمن شروع کرد و تمام تاسیسات زیربنایی یمن را از بین برده است. یمن و عربستان هر دو یک کشور اسلامی هستند حالا شاهد هستیم که جنگ درون تمدنی درون منطقه باعث شده که عربستان به خودش اجازه از بین بردن یمن را داده است و این همه کودک کشی و جنایت به راه اندازد. در کشورهای دیگر چون عراق و سوریه نیز جنگ درون تمدنی وجود دارد و متأسفانه امکانات و اشخاص متعلق به جامعه اسلامی قربانی این نوع جنایات می شود.
** برخی کشورها به جای مبارزه با اسرائیل به جان کشورهای اسلامی افتاده اند و جنگ درون تمدنی را شروع کرده اند
محمد هاشمی ریشه مسائل کنونی را در جنگ تمدن دانست و خاطر نشان کرد: آقای هانتینگتون در سال ۱۹۹۳ میلادی یعنی حدود ۲۰ سال پس از انقلاب اسلامی کتابی تحت عنوان جنگ تمدن ها نوشت. در آنجا پیش بینی کرد که در حال حاضر جنگ میان اسلام و مسیحیت (به معنای عام آن و شامل یهود نیز میشد، به معنی درون تورات و انجیل) شروع می شود. در آمریکا به نام آنجلیکا (کلیسای انجیلی) وجود دارد که این کلیسا در آن زمان حدود ۷۰ میلیون عضو داشت و با امکانات تبلیغی بسیار زیاد فعالیت می کرد. برخی از سیاستگذاران آمریکا همچون خانم رایس، بوش پسر و ... نیز عضو این کلیسا بودند و در سال ۱۹۹۵ بر مبنای جنگ تمدن ها میان اسلام و مسیحیت تصمیم گرفتند که اختلاف با جامعه یهودی صهیونیست کنار گذاشته و به صورت یکپارچه در برابر اسلام مقابله کنند. در همین راستا در ژانویه ۲۰۰۲ آقای بوش چند کشور اسلامی و کره شمالی را به عنوان محور شرارت معرفی کرد و عنوان شد که در حالا حاضر جنگی که وجود دارد باید با این محورهای شرارت صورت بگیرد. بنابراین همه امکانات را برای از بین بردن تمدن اسلامی و جنگ با کشورهای اسلامی آغاز کردند. در همین ارتباط خانم رایس بحث خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید را مطرح کرد و ویژگی هایی را برای خاورمیانه عنوان کرد. ما شاهد بودیم که بر همین اساس آمریکایی ها ابتدا به افغانستان و سپس به عراق حمله کردند و جنگ های منطقه ای را ایجاد و بسیاری از امکانات را از بین بردند. نتیجه این شده که بر اساس سیاست آمریکا امنیت اسرائیل باید تأمین شود و این تأمین امنیت به قیمت تخریب کشورهای اسلامی تمام شده است. بخصوص جنایات عربستان در یمن و رابطه ای که با صهیونیست ها دارد برای جامعه اسلامی بسیار باعث تأسف است. تأسف بر انگیز است که کشوری بیاید تمام امکانات خود را علیه یک کشور اسلامی دیگر به خاطر دفاع از مرز یک کشور یهودی همچون اسرائیل که برای ایجاد تفرقه در کشورهای اسلامی به وجود آمده است، صرف کند. در حال حاضر به اهدافی که برای تفرقه داشتند، رسیده اند، به طوری که متاسفانه کشورهای اسلامی همچون ترکیه، قطر، عربستان، اردن، مصر برای ارتباط با اسرائیل توی صف ایستاده اند و به جای مبارزه و جنگ با اسرائیل به جان کشورهای اسلامی افتاده اند و جنگ درون تمدنی را به جای جنگ تمدن ها شروع کرده اند.
هاشمی رفسنجانی همچنین افزود: به عنوان مثال داعش بر اساس آمارهای اعلامی خود حدود ۲۰ هزار جنگنده دارد. از این آمارها ۳۰۰۰ نفر اروپایی هستند. اروپایی ها برای رفتن به آمریکا روادید و یا ویزا نیاز ندارند. در حال حاضر ترس از گسترش عملیات های افراط گرایی که در منطقه خاورمیانه با دفاع و پرورش خودشان به وجود آمده است و خود سازماندهی کرده اند، بر غرب غالب شده است و از پیوستن اروپایی ها و حتی آمریکایی ها به این گروه های تروریستی احساس خطر کردند. بنابراین می ترسند که دامنه این حرکتهای تروریستی به اروپا و امریکا برسد بنابراین به دنبال کنترل این حرکتهای تروریستی هستند.
** امیدواریم رویکرد و روش دیگری آغاز شود
وی در پاسخ به اینکه با توجه به اقدامات ایران قبل از زمانی که بوش ایران را محور شرارات بنامد از طرفی و از طرف دیگر تأکید مکرر مقامات کشور مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا تنها در خصوص مسائل هسته ای خواهد بود، چگونه می توان این تناقضات را با این تحلیل جمع کرد، اظهار داشت: رهبری بارها تأکید داشتند که تنها در مورد هسته ای مذاکره می کنند اما به نظرم قبل از تعیین چارچوب توافق در مذاکرات وین، رهبری در یکی از سخنرانی هایشان اشاره داشتند که اگر آمریکاییها در موضوع مذاکرات هسته ای خوب عمل کنند در سایر موضوعات نیز آماده به مذاکره هستیم. به اهداف خود با عنوان خاورمیانه جدید برسد به دنبال مذاکره نبود. چون نرسیدند به نظر می رسد روزنه ای برای آینده وجود دارد که یک تفاهمی بین المللی و در سطح جهانی به وجود بیاید. راهی که تاکنون پیموده شده نادرست بوده و نتیجه بخش نبوده است و زیان بسیاری را برای ملت ها داشته است. آثار و جنایات بدی علیه حقوق بشر رخ داده است. بنابراین امیدواریم رویکرد وروش دیگری آغاز شود. تحلیلگران بین المللی تعابیری چون تغییراستراتژی سیاستهای خارجی خاورمیانه ای آمریکا و یا زلزله سیاسی منطقه، وحشتی که عربستان و برخی از کشورها از این تفاهم نامه داشته اند که اگر این تفاهمنامه امضا شود آمریکا آنها را زیر پا میگذارد و فراموش می کند و به طرف ایران می رود و ... را مطرح می کنند. من امیدوار هستم که حاصل این موارد آغازی برای تغییر و پایان دادن به جنگهای داخلی منطقه باشد.
** تمدن مورد نظر امام تمدنی مبتنی بر وحدت درون جامعه اسلامی بود/ امام ایران را برای اسلام می خواست و بازرگان اسلام را برای ایران!
محمد هاشمی در نهایت تأکید کرد: مسائل داخلی بالاخره یک چارچوبی دارد و نظام برای هیئت مذاکره کننده خطوط قرمزی را تعیین کرده است و آنها نیز سعی کرده اند در همان چارچوب حرکت کنند. منتهی نباید نگاهمان نسبت به نتیجه مذاکرات محدود به مباحث داخلی خود باشد. رسالت جمهوری اسلامی و خواست امام نیز فراتر از درون کشور است. جمله معروفی از مرحوم مهندس بازرگان وجود دارد. از ایشان سوال کردند فرق شما با امام چیست؟ آقای بازرگان در پاسخ گفتند امام ایران را برای اسلام می خواهد و من اسلام را برای ایران می خواهم. ببینید امام به فکر وحدت جامعه اسلامی و حتی جهان مستضعفین یعنی فراتر از جهان اسلام بودند. بهرحال امیدوارم بتوانیم که در جهت آرمانهای امام حرکت کنیم. اینکه این روزها برخی بحث ها مبنی بر انحراف از تمدنی که امام میخواستند ایجاد کنند، مطرح می شود اشاره به همین قبیل مسائل است. تمدنی که امام میخواستند ایجاد کنند تمدنی مبتنی بر وحدت درون جامعه اسلامی بود نه این وضعی که امروز در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی برادر کشی ها شاهد هستیم. این رفتارها در تمدن مورد نظر امام مطرود است. تحلیل سیاسی نیز مانند پازل است که وقتی درست کنار هم چیده شود شکلی معنا دار را ایجاد میکند. وقتی قطعات پازل سیاست را نیز کنار هم بگذاریم شکلی حاصل می شود. من بیشتر در این نوع مسائل فقط به منابع داخلی اکتفا نمیکنم. در جهان امروز تحلیلگرانِ دوستدار بشر اعم از مسلمان و غیرمسلمان زیاد وجود دارد. من کلان قضیه را می بینم و به نگاه به یک و یا دو جزء اکتفا نمی کنم.
نظر شما